- مهره زنی
شغل و عمل مهره زن
معنی مهره زنی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(نَ / نِ)
لغت نامه دهخدا
زنگ زدا. (نامۀ دانشوران ج 2 ص 398 ذیل ترجمه ابوالعباس موره زن بغدادی). صیقلی. صاقل. روشنگر. (یادداشت مؤلف)
(یَ / یِ زَ)
لغت نامه دهخدا
فرهنگستان این کلمه را معادل ’واکسیناسیون’ فرانسوی انتخاب کرده است. رجوع به واژه های نو فرهنگستان ص 87 و واکسن در همین لغت نامه شود
(صَ دَ قَ / قِ خوا / خا تَ)
لغت نامه دهخدا
مهره کشیدن بر صاروج یا کاغذ و غیره برای لغزنده و براق شدن آن. جلا دادن. پرداخت کردن. صیقل کردن. صقال: آن خانه سفید کردند و مهره زدند که گویی هرگز بر آن دیوارها نقش نبوده است. (تاریخ بیهقی ص 118) : ترزیز، مهره زدن کاغذ. (دهار) (تاج المصادر بیهقی)
(شَ / شِ دَ /دِ)
لغت نامه دهخدا
صیقل شده. پرداخت شده. آهاردار:
دید لک لک را پری چون کاغذ مهره زده...
سوزنی
دید لک لک را پری چون کاغذ مهره زده...
سوزنی
(شُ رَ / رِ زَ)
لغت نامه دهخدا
عمل شماره زدن به وسیلۀ شماره زن. (فرهنگ فارسی معین). شماره زدن برصفحات کتاب و دفتر و جز آن. رجوع به شماره زن شود
(دُ کَ / کِ)
لغت نامه دهخدا
مهره زننده. آن که کاغذ و قماش را به مهره جلا دهد. (آنندراج). صقال. (دهار) (مهذب الاسماء). صاقل، آخیزگر. دیوارزن. رهاص. آن که چینه کشد. (یادداشت مؤلف)
عمل و شغل مهر کن حکاکی، عمل و شغل مهر کن حکاکی، مهر کنی یا قالب سازی حک مهر است برای قلمکاری و آن باین ترتیب است که ابتدا روی قطعه ای از کنده گلابی (مقطع تنه درخت) نقاشانی که تبحر دارند و کارشان طراحی نقشه های قلمکار است نقشی را که میخواهند روی پرده قلمکار بیندازند طراحی میکنند. بعد کسی که کارش قالب تراشی است و با استادی بسیار بوسیله اسباب و ادوات مخصوص این کار میتواند باسانی هر نقشی را که بدستش بدهند روی قطعه چوب کنده گلابی در آورد بکندن قالب مشغول میشود و در ظرف چند روز گاه چند هفته با مهارت و ظرافت قابل ملاحظه ای قالب را حک میکند. پس از آنکه صورت نقاشی شده را روی چوب حک کرد آن وقت قالب آماده برای استفاده است. باید در نظر داشت که برای هر یک از رنگهایی که در یک نقش قلمکار بکار میرود احتیاج بیک قالب مجزا دارند
